Image 005

ماتریس استراتژی
تحول دیجیتال

نسخه 1.2

در این مطلب، به دنبال بیان خلاصه‌ای از مفهوم تحول دیجیتال برای مخاطبان وب‌سایت هستم. البته در محیط وب و فضای آکادمیک، مقالات و کتب مبسوطی در این زمینه موجود هستند که در مطلب «یک راهنما برای آغاز مطالعه در حوزه تحول دیجیتال (به زودی)» به آن پرداختم.

«تحول» به چه معناست؟

در طول جنگ جهانی دوم، آلمانی به شدت به دنبال تولید موشک بودند تا بتوانند در این جنگ به برتری دست پیدا کنند. اصلی‌ترین دانشمند آلمان در این حوزه، ورنر فن براون نام داشت. پس از اتمام جنگ و مهاجرت بسیاری از دانشمندان آلمانی به آمریکا، وی بدل به یکی از بنیان‌گذاران ناسا شد و با استفاده از همان طرح‌های استفاده شده در طول جنگ، راکتی که انسان را بر کره ما فرود آورد، طراحی شد. جالب است که بدانید همان طراحی دهه 40 میلادی در تولید شاتل‌های ناسا هم استفاده شدند. این روند نشان‌دهنده یک سیر تکاملی یا Evolution می‌باشد.

اما در کنار همین سیر تکاملی و بهبود تدریجی، نگاه دیگری وجود دارد که بیشتر از جنس revolution است؛ یعنی کنار گذاشتن رویکردهای قبلی، پاک کردن تخته و از نو نوشتن قواعد بازی. مثالی از این نگاه شرکت «اسپیس ایکس» هست که با کارآفرینی ایلان ماسک، مسیر خود را برای ایجاد موشک‌های تجاری و چند بار مصرف آغاز کرده و به دستاوردهای بسیار جالبی دست‌یافته است. مدیران این شرکت بدون توجه به پیش‌فرض‌های قدیمی موشک‌سازی، از خودشان یک سؤال ساده پرسیدند: اگر بخواهیم در قرن 21 یک راکت فضاپیما ایجاد کنیم، چه اقداماتی باید انجام شود؟ وقتی شما بدون توجه به پیش‌فرض‌ها چنین سؤالی می‌پرسید، ناخودآگاه بسیاری از محدودیت‌های واهی کنار رفته و مسیر برای نوآوری باز می‌شود.

تفکری که تحول دیجیتال از آن نشئت می‌گیرد، رویکرد دومی است؛ یعنی جایی که نگاه‌ها به صورت کاملا ریشه‌ای به موضوع تغییر می‌کند. به این اتفاق «تحول» اطلاق می‌شود. دیکشنری کمبریج تحول را چنین معنا می‌کند: تغییر اساسی و بنیادین ظاهر و ویژگی‌های یک شی یا یک فرد، به نحوی که آن شی یا آن فرد بهبود تمام و کمال یافته باشد. مثال کرم و پروانه از همین سو برای تحول دیجیتال رواج داشته، چرا که کرم و پروانه هیچ شباهتی با هم ندارند، اما آغازی یکسان دارند.

تحول زمانی صورت می‌گیرد که شما تمامی پیش‌فرض‌های ذهنی و محدودیت‌های سازمانی را کنار گذاشته و فارغ از این موارد چشم‌انداز سازمان ایده‌آل ریخته شود. صد البته که تحول سازمان بدون خونریزی صورت نخواهد پذیرفت. و هزار البته که «آنچه که می‌خواهیم» نسبتا باید با توجه به «آنچه که هستیم» تعیین شود؛ اما با این وجود سعی شد تا حالت اکسترموم (غایی) تحول مطرح شود تا بعدها هر فرد با توجه به ظرفیت سازمان و میزان خود موجود در بدنه سازمان، برنامه تحول ریخته شود. در واقع تحول دیجیتال به مثابه یک بندبازی است؛ هم افراط شما را نابود می‌کند و هم تفریط مانع پیشرفت و بلوغ خواهد شد.

«دیجیتال» کدام است؟

در ابتدای این بخش، اصرار دارم که یک موضوع را با شما در میان بگذارم: تحول دیجیتال یک مقوله فناورانه نیست؛ بلکه یک اقدام سازمانی است که در آن، فناوری‌های دیجیتال نقش پررنگی بازی می‌کنند، اما فناوری‌ها تمام ماجرا نیستند (حتی یک‌دهم ماجرا را هم تشکیل نمی‌دهند!). در تمام کیسه‌ای موفق یا شکست‌خورده تحول دیجیتال، این تکنولوژی نبوده که عامل نتیجه اقدامات تحولی شده، بلکه مؤلفه‌های سازمانی نظیر رهبری، فرهنگ یا مقاومت سازمانی در راهبرد طرح تحول دیجیتال اثر به سزایی دارند. حال که این موضوع از سر راه کنار رفت، به مفهوم «دیجیتال» می‌پردازیم.

تغییرات اساسی در کارکرد سازمان بدون استفاده از فناوری‌های روز دنیا، اثر بخشی بسیار پایینی خواهند داشت. تحول در بهترین حالت، زمانی اتفاق می‌افتد که از توان و ظرفیت فناوری‌های نو به خوبی در مسیر بهبود و بازآفرینی وضعیت سازمانی استفاده شود. نکته مهم دیگر، پیشرفت مستمر فناوری‌ها بوده و مقوله‌ای مثل «بلاکچین» که این روزها یک فناوری تحول‌آفرین است، احتمالا در سال‌های آتی یک فناوری متداول خواهد بود.

هوش مصنوعی: در این موضوع شکی نیست که کامپیوترها توان تحلیل بسیار بالایی دارند. هوش مصنوعی با کمک الگوریتم‌های مختلف می‌تواند بسیاری از امور روتین، خاص یا حتی موردی را تحلیل کرده و با استفاده از داده‌ها، خروجی متناسب ارائه کند.


بلاکچین: مفهوم بلاکچین، در کنار تاثیرات انقلاب گونه‌‌اش، هنوز در میانه مسیر به کار گرفته شدن در کسب‌وکارهاست. البته که تاثیر شگرف بلاکچین در آینده نزدیک، کسب‌وکارهای موفق را از نمونه‌های معمولی جدا خواهد کرد. بلاکچین به کاربران اجازه می‌دهد تا با منطقی نظیر به نظیر، حجم بالایی از داده‌های مختلف را در شبکه‌ها و بلوک‌های گوناگون ذخیره کرده و بسیاری از چالش‌های دنیای داده همچون تمرکزگرایی، مباحث امنیتی و ضعف زیرساختی را برطرف خواهد کرد.


تحلیلگری داده: داده، نفت دنیای مدرن است و بسیاری از بهترین سرویس‌های فناورانه، به این دلیل رایگان عرضه می‌شوند که از داده‌های کاربران برای موضوعات مختلف و درآمدزایی استفاده می‌کنند. داده‌ها به هر کسب‌وکاری کمک می‌کند تا شناخت دقیق و مستدلی از کاربرانش داشته و خدمات مورد نیاز آن‌ها را با دقت بسیار بالا ایجاد کند.


رسانه‌های اجتماعی: تاثیر شدید رسانه‌های اجتماعی بر تغییر الگوهای رفتاری و مصرفی انسان‌ها بر کسی پوشیده نیست. منطق رسانه‌های اجتماعی به تمامی کاربران اجازه می‌دهد تا به راحتی محتوای خود را تولید کرده و آن را با دیگران به اشتراک بگذارند.


اینترنت اشیا: زمانی تنها کامپیوترها قابلیت دریافت و پردازش اطلاعات را داشتند. اما این روزها با ارزان و کوچک شدن ابزارهای پردازشی، بسیاری از وسایل روزمره نیز توانایی درک محیط و تاثیرگذاری روی آن را پیدا کرده‌اند. اینترنت اشیا به ما کمک می‌کند تا ارزشی افزوده روی اشیا با کمک حسگرها و عملگرها ایجاد کنیم.


رایانش ابری: در گذشته برای دریافت سرویس‌های فناوری اطلاعات، سازمان‌ها باید زیرساخت آن‌ها را تهیه نموده و آن‌ها را عملیاتی می‌کردند. اما منطق رایانش ابری به همه کمک می‌کند تا خدمات مورد نظر خود را تنها در زمان مورد نظر بر بستر شبکه اینترنت دریافت کنند. ارزش این فناوری، کاهش هزینه‌ها و افزایش اطمینان‌پذیری عملکرد فناوری اطلاعات بوده است.  

لیست فناوری‌های دیجیتال، برافکن یا تحول‌آفرین به این موارد خلاصه نمی‌شود و موضوعاتی نظیر چاپ سه‌بعدی، رایانش موبایلی، رایانش کوانتمی، رباتیک، واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و امثالهم نیز بخشی از این لیست هستند که در حوصله بحث نمی‌گنجند.

«تحول دیجیتال» چیست؟

اجازه بدهید مفهوم تحول دیجیتال را با معرفی یکی از انقلابی‌ترین مفاهیم کسب‌وکاری در سال‌های اخیر برای شما تشریح کنم: نوآوری تحول‌آفرین.

کلیتون کریستنسن در دهه 90 میلادی این مفهوم را با مشاهده اکوسیستم صنعت هارد دیسک مطرح کرد. به صورت خلاصه، نوآوری تحول‌آفرین (یا برافکن) زمانی رخ می‌دهد که یک شرکت کوچک با محصولی خاص‌منظوره، می‌تواند به مرور زمان شرکت‌های بزرگ را از پای درآورده و تبدیل به پیشروی بازار شود. این مورد در نمونه «بلاک باستر» و «نتفلیکس» به خوبی قابل‌مشاهده است.

بلاک باستر یک فروشگاه زنجیره‌ای کرایه فیلم بود. این فروشگاه تقریبا در تمام امریکا شعبه داشت و شرکتی بلامنازع به حساب می آمد. اما نتفلیکس به عنوان یک شرکت کوچک تنها با چند مزیت رقابتی (مثل پست کردن دی وی دی فیلم به آدرس کاربران و عدم دریافت هزینه دیرکرد از آن‌ها) توانست به مرور امپراتوری بلاک باستر را نابود کرده و امروز به عنوان یکی از موفق‌ترین شرکت‌های حوزه سرگرمی به حساب می‌آید. خلاصه وقایع نوآوری برافکن را در شکل زیر می‌بینید.

تحول دیجیتال قرابت بسیار نزدیکی با مفهوم نوآوری تحول‌آفرین دارد. تحول دیجیتال به معنای ایجاد تحولات اساسی در چهار بُعد بازآفرینی محصول، بهینه‌سازی عملیات، تجربه سازی برای مشتریان و توانمندسازی کارکنان با استفاده از فناوری‌های دیجیتال است.

شاید بپرسید مگر تا به حال سازمان‌ها و مدیران ارشد به دنبال ارتقای کسب‌وکارشان نبوده‌اند؟ مگر امکان دارد سازمانی نخواهد در این چهار بعد بهتر شود؟ سوالی به جایی است… اما در جواب باید گفت که سرعت تحولات و معرفی رویکردهای جدید کار کردن چنان بالاست که بعضا سازمان‌ها باید تمامی آن چه تا امروز انجام داده را فراموش کرده و از نو برای کسب‌وکارشان برنامه‌ریزی کنند (مثال اسپیس ایکس). شما در عصر دیجیتال باید دائما به دنبال ایجاد ارزش‌های متنوعی برای مشتریانتان باشید که شاید قابلیت‌های ارائه آن را در حال حاضر در سازمانتان نداشته باشید. ایجاد رویکردهای فناوری‌محور و ایجاد راهکارهای نوآورانه چه برای مشتریان داخل سازمان و چه مشتریان خارج از سازمان از الزامات تحقق تحول دیجیتال است.

تحول دیجیتال یک مفهوم کلان و چترگونه بوده، به همین دلیل در بخش بعدی تلاش کردم تا با معرفی یک ماتریس، استراتژی‌های پیاده‌سازی تحول دیجیتال در سازمان را شفاف‌تر بیان کنم.

ماتریس استراتژی تحول دیجیتال

حال که با مفهوم تحول دیجیتال آشنا شدیم، در این قسمت با ابزاری آشنا خواهیم شد که به نظرم، می‌تواند تا حد خوبی، نقشه راه سفر دیجیتال سازمان‌ها باشد. این چارچوب در مطالعه چندین کتاب مرجع حوزه تحول دیجیتال و تجربه شخصی ایجاد شده و یک ابزار در حال توسعه می‌باشد. نسخه حاضر، نسخه 1.2 از ماتریس تحول دیجیتال خواهد بود.

در تجربه شخصی‌ام، به این موضوع رسیده‌ام که نبود چشم‌انداز صحیح و روشن، عدم سنجش اقدامات و نامشخص بودن پروژه‌های تحول دیجیتال، به مثابه سم مهلکی برای این تغییرات کلان سازمانی است. به همین سبب ماتریس استراتژی تحول دیجیتال به دنبال مشخص کردن اقدامات تحول دیجیتال و به تبع آن، تعیین چشم‌انداز و همچنین ارائه شاخص‌های سنجش و پایش فعالیت‌های این چنینی می‌باشد. این ماتریس همانند یک چارچوب برای سازمان عمل کرده و هر سلول آن می‌تواند حائز یک یا چند استراتژی مختلف باشد. بدیهی است که جای گذاری استراتژی‌ها و تمرکز روی هر خانه از این ماتریس نیازمند بلوغ سنجی دقیق از وضعیت کنونی سازمان است.

این ماتریس دو بعدی از یک سمت ابعاد تحول دیجیتال را شامل شده و در بعد دیگر، شاخص‌های پایش ابعاد تحول دیجیتال را نمایش می‌دهد. هدف از این ماتریس تعیین استراتژی‌های مختلف برای هر بعد با کمک شاخص‌های مختلف است.

ابعاد تحول دیجیتال به معنای حوزه‌هایی هستند که باید تحول در آن‌ها صورت بگیرد. این موارد در واقع ارکان تحول دیجیتال بوده که هر یک نیازمند اقدامات متناسبی خواهند بود. در هریک از این ابعاد باید به سوالات زیر پاسخ داده شود:

بازطراحی کسب و کار: چه ارزشی به مشتریان ارائه کنیم؟

بازآفرینی زنجیره ارزش: چگونه این ارزش را به مشتریان ارائه کنیم؟

بازنگری تجربه مشتریان: ارزش را برای چه افرادی ایجاد می‌کنیم؟

بازسازی سازمانی: ارزش را با چگونه سازمانی ارائه می‌کنیم؟

 

مشخص است که این سوالات کلان باید چندین درجه در حوزه‌های مختلفی نظیر بازآفرینی مدل کسب و کار، ترویج فرهنگ دیجیتال، اکوسیستم محوری، بازطراحی انباره‌های داده، پلتفرمی سازی محصولات و امثالهم ریزتر و عملیاتی‌تر شوند.  

شاخص‌های تحول دیجیتال یعنی مواردی که باید برای آن‌ها در هر یک از استراتژی‌های بُعدی، برنامه‌ریزی شود. برای مثال به منظور «بازسازی سازمانی» شما چه برنامه‌ای برای مشتریان (که در این کیس کارکنان هستند) دارید؟ نگاه اکوسیستمی شما به شرکا رقبا چگونه است؟ از چه انباره‌های داده‌ای برای بازسازی سازمانی استفاده می‌کنید؟ پاسخ به چنین سوالاتی باید در قالب استراتژی‌های شفاف در هر بخش این ماتریس جای گذاری شود. به صورت خلاصه، شاخص‌های استراتژی تحول دیجیتال عبارت‌اند از:

مشتری: چه افرادی و با چه ویژگی‌هایی از محصولات و خدمات ما استفاده می‌کنند؟

رقبا: چه موجودیت‌هایی به عنوان رقیب، ارزش ارائه‌شده به مشتریان ما را تحت شعاع قرار می‌دهند؟

شرکا: کدام سازمان‌ها و عناصر می‌توانند در کنار ما به ارتقای کیفیت خدمات و محصولات کمک کنند؟

نوآوری: تا چه اندازه راهکارهای سازمان ما فناورانه و خلاقانه است؟

ارزش: ارزش پیشنهادی و مزیت رقابتی جذاب ما برای مشتریان کدام است؟ چگونه ایجاد می‌شود؟

داده: چگونه داده‌هایی در سازمان جمع‌آوری می‌شود؟ در کجا نگه‌داری شده و چه استفاده‌ای از آن‌ها می‌شود؟

 

با کمک این دو بعد، این امید می‌رود که شما بتوانید گام‌های ابتدایی برای طرح‌ریزی برنامه تحول دیجیتال خود را انجام دهید. قسمت اعظم کار تبدیل ایده‌های روی کاغذ به عملیات سازمانی است که نیازمند تیمی خبره، سازمانی پرانگیزه و هزینه‌های نسبتا بالا برای تحقق آن‌ها خواهد بود.

تحول دیجیتال را با کدام گام‌ها شروع کنیم؟

در این بخش چند پیشنهاد کوتاه برای آغاز سفر دیجیتال سازمان شما (چه سازمان‌های بزرگ و چه کسب‌وکارهای کوچک) ارائه می‌کنم و امیدوارم در این سفر، در هر صنعتی که هستید، پیروز و سربلند باشید، چون سناریو جایگزین آن، محو شدن از صحنه رقابت است؛ اتفاقی که در عصر دیجیتال برای بسیاری از سازمان‌های بی‌توجه به تحول دیجیتال دور از انتظار نخواهد بود.

– تعیین حکمران تحول دیجیتال سازمان (پرورش از داخل یا جذب از بیرون)

– بلوغ سنجی چابک

– شناسایی نقاط ناخوشایند (چه در داخل سازمان و چه در بیرون سازمان)

– تعیین استراتژی‌های سازمان (افق یک‌ساله)

– شروع با یک اقدام کوچک، عملیاتی و پر سروصدا

– ایجاد سازوکار اطلاع‌رسانی از پیشرفت پروژه (وب سایت، شبکه‌های اجتماعی، پورتال درون‌سازمانی یا …)

اطلاعات بیشتر و ارتباط با من

بسیار ممنونم که تا این جای این مطلب بلند، همراه من بودید. بدیهی است که عمق تحول دیجیتال به مراتب بیشتر از اطلاعاتی است که در این صفحه مطرح کرده‌ام و هدف این بخش، ارائه نمای کلی از ابزار «ماتریس استراتژی تحول دیجیتال» بود.

من همیشه به دنبال تجربه‌های جدید و ارزشمند در حوزه‌های تحول دیجیتال، مدیریت استراتژیک، سازوکار حکمرانی سازمانی، و توسعه محصولات دیجیتال بوده و هستم. اگر تمایل داشته باشید، خوشحال خواهم شد تا در این زمینه‌ها با هم گفتگویی داشته باشیم. با من در تماس باشید.