در چند روز اخیر که افشاگری های فرانسیس هوگن در مورد فیسبوک را مطالعه می کردم، مجدد این سوال برایم پیش آمد که چرا همانطور که ما چارچوب های مختلفی برای استانداردسازی فرایندها، رویه ها یا تولید محصولات داریم، اما خط مشی مشخصی برای اخلاق دیجیتال، در دنیایی که بیش از پیش به چنین چیزی نیاز دارد، معرفی نشده است؟
البته صرفا بحث مرزبندی مطرح نیست، وجود سازوکارهای مسئولیت پذیری و امکان پایش داده این شرکت های دیجیتال نیز قطعه دوم پازل اخلاق دیجیتال است. به نظر من این بدیهی است که شرکت هایی نظیر فیسبوک، سودآوری خود را به انجام کار درست ترجیح بدهند، اما اینجاست که یک حاکمیت چابک، شفاف و digital-first می تواند چنین مسائل رگولاتوری ای را به سرعت شناسایی و تعیین تکلیف کند.
اما متاسفانه می دانیم که بسیار از دولت ها، دست در دست شرکت های بزرگ فناوری دارند و انتظار قطع این دور باطل از بعضی دولت ها، دور از انتظار است.