متافیسبوک؛ چالشی فراتر از یک تغییر نام

در روز های اخیر که اخبار برندینگ مجدد فیسبوک را مطالعه می کردم، غالبا سه رویکرد در قبال این موضوع مشاهده کردم:
1) امکان پذیر بودن پیاده سازی فناوری های ادعا شده
2) نگرانی های اخلاقی از چشم انداز فیسبوک
3) رویکرد اشتباه بازطراحی برند (ری برندینگ).


عصر دیجیتال با وجود سرعت بالایی که در تولید محتوا و افرینش چالش ها و ترندهای جدید دارد، برخی از اشتباهات شرکت ها را سخت فراموش می کند؛ خصوصا اگر شرکت شما در بطن زندگی روزانه کاربرانش باشد.

از رسوایی «کمبریج-آنالیتیکا» تا «آزمایشگاه هوش مصنوعی»، از «قطع سراسری اینستاگرام» تا «توافقنامه جدید واتساپ»، چندسالی بیشتر نمی گذرد و هر کدام بخش بزرگی از کاربران این مجموعه را ناراضی کرده است.

شاید فیسبوک خیال می کرده که تنها با یک تغییر نام، امکان پاک کردن تمام اشتباهات گذشته اش را خواهد داشت، اما همانطور که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد، صرفا اتفاقات گذشته فیسبوک نیست که کاربران را نگران کرده است، بلکه مسیر و چشم انداز این شرکت نسبت به نقشش در زندگی کاربران، یکی از دلایل تشدید این نگرانی است؛ موضوعی که با رویداد متا بیشتر تایید شد.جایی که فیسبوک به دنبال ادغام فناورانه زندگی واقعی و الکترونیکی ما و ارائه یک تجربه واقعاً «دیجیتال» است. اما باید از خودمان بپرسیم که هزینه این تجربه یکپارچه چیست؟


از یک طرف مسائل فناورانه وجود دارد که به نظر میرسد فیسبوک با هدف ایجاد حس اعجاب در کاربران، متوسل به معرفی این فناوری ها شده است. اما امکان پیاده سازی واقعی متاورس در آینده ای نزدیک، در هاله ای از ابهام است.

از سوی دیگر مسائل مربوط به مدیریت برند مطرح است که به عنوان یک مخاطب عادی، زمان این رویداد را اندکی قابل تامل یافتم: هنوز مدت زمانی زیادی از مسائل پیش آمده پیرامون فرانسیس هوگن نگذشته است!

اما به نظرم موارد پیرامون اخلاق دیجیتال، مهمترین و حساسترین موارد در این زمینه هستند. شاید حوزه درستی و غلطی در دنیای امروز به سرعت دستخوش تغییرات بشود، اما برخی از مسائل نظیر استفاده بدون اجازه از اطلاعات کاربران، تاثیرگذاری سوء روی کودکان، تبلیغات آسیب رسان و ارائه بستر برای فعالیت گروه های خطرناک، در تمام دنیا مذموم شمرده می شود.

 
حال این سوال پیش می آید که با توجه به سابقه فیسبوک، بیشتر فرو رفتن در دهان این اژدهای دیجیتال، چه تاثیری در آینده ما به عنوان یک انسان خواهد داشت؟ چه تضامینی برای عدم تکرار اشتباهات گذشته در مقیاس بزرگتر وجود دارد؟ چه چارچوب هایی فیسبوک را از تکرار اشتباهات عامدانه و غیرعامدانه گذشته باز می دارد؟ اساسا چه خطوط راهنمایی برای رعایت اخلاق دیجیتال در شرکت های بیگ تک وجود دارد؟


بدون شک متا اولین و آخرین شرکت فناور با آرزوهای بزرگ نیست، اما با توجه به حساسیت فعالیت چنین شرکتی، بدون شک نهادهای حاکمیت و رگولاتور، باید به سرعت مختصات فعالیت آن ها را تعیین نموده تا از فاجعه های گذشته، در مقیاس بزرگ تر جلوگیری شود.


پ.ن: توصیف HBR از شرکت فیسبوک واقعا خواندنی بود: شرکتی با محصولات بالقوه خطرناک – شرکتی با فرهنگ کاری سمی – شرکتی با مشتریانی ناراضی


در این زمینه، مقالات زیر خواندنی هستند:

مقاله HBR در این زمینه

مقاله فوربس در این زمینه