در پروژه های تدوین استراتژی، غالبا یکی از ابزارهای مفید، استفاده از «بنچمارک» و مطالعات تطبیقی است. به نظر میرسد مشکل از جایی آغاز می شود که این ابزار، به جای آن که وسیله ای برای جمع آوری ایده برای تیم پروژه باشد، بدل به خوراک اصلی استراتژی ها می شود. زمانی که چنین اتفاقی رخ دهد، بنچمارک تنها یکی از ورودی های پروژه استراتژی شما نخواهد بود، بلکه تبدیل به متر اصلی سنجش کیفیت و شمایل خروجی های شما می شود.
«چون گزارش 2022 یک شرکت مشاوره معتبر به این موضوع اشاره کرده یا چون رقیب ما این لاین را راه اندازی کرده، ما هم این موضوع را در استراتژی خودمان قرار دادیم!» … عبارت هایی از این دست در تیم هایی که با چنین منطقی راهبری می شوند، کم به گوش نمی رسد.
قطعا توجه به نبض بازار و رقبا، و حتی صنایع مجاور و بعضاً نامربوط، ورودی بسیار مطلوبی برای شکل گیری خلاقیت و تجمیع ایده هاست، اما به نظر میرسد خطای چنین رویکرد محضی در قبال بنچمارکینگ، بی توجهی به بلوغ سازمان شما و ماموریت آن است.
برای مثال اگر در حال تکمیل و بازنگری در سبد فناوری سازمانتان هستید، احتمالا در مطالعات تطبیقی تان به این گزارش 2022 از موسسه ارنست اند یانگ برخواهید خورد. عنوان این گزارش چنین است: «4 فناوری تحول آفرین که باید در رادار سازمان شما قرار بگیرند» … اما سوال اصلی آن است که رایانش کوانتمی تا چه میزان با بلوغ سازمان ما در حوزه جذب تکنولوژی مناسبت دارد؟ نقش این گزارش ایده دهی به تیم است یا جاگذاری صِرف در سند استراتژیک شما؟
نکته قابل تامل آن است که چنین رویکردی در بزرگترین سازمان های دنیا نیز رخ میدهد. چندی پیش خبر تعطیلی سرویس استریمینگ CNN+ تنها پس از چند هفته، رسانه ای شد که به گفته یکی از افراد مطلع، از دلایل اصلی این موضوع، بنچمارکینگ محض این سرویس از نمونه هایی نظیر نتفلیکس بوده که در آن ها، توجهی به حوزه فعالیت CNN+ و مخاطبان آن نشده است.
پ.ن1: لینک گزارش ارنست اند یانگ در ارتباط با فناوری های تحول آفرین (2022)
https://www.ey.com/en_gl/megatrends/four-transformational-technologies-to-have-on-your-radar
پ.ن2: لینک مطلب در مورد چالش CNN+:
https://www.linkedin.com/posts/joeomahoney_strategy-consulting-mckinsey-activity-6922096696529178624-Uycz/?utm_source=linkedin_share&utm_medium=member_desktop_web