لازمه تحول دیجیتال در یک سازمان، رهبری تحولگرا در صدر آن است. در واقع تحول سازمان، بدون تغییرات اساسی در ساختار مدیریتی و منش رهبران سازمان غیرممکن است. یکی از ویژگیهای عصر دیجیتال، ظهور تغییرات سریع و شدید در بازار است. از یک سو فناوریها و روندهای مختلف به صورت مستمر نحوه خدمترسانی سازمانها را متحول ساخته، از سوی دیگر، بازیگران بازار همیشه در حال تغییر هستند. زنده ماندن در این تحولات اساسی، راهبری به روز و چابک نیاز دارد.
برای درک بهتر تاثیر این تغییرات، اجازه بدهید مثالی در بازار موبایل برای شما ارائه کنم: دوربینهای چندگانه در گوشیهای موبایل، روندی است که تنها در دو یا سه سال اخیر بازار گوشیهای همراه را تحت تأثیر قرار داده، همین موضوع باعث بازطراحی این گوشیها و معرفی امکانات جدید شده است. اگر 2 سال پیش به شما گفته میشد که یک گوشی موبایل، 2 دوربین عقب (دوربین سلفی منظور نیست) دارد، شما تعجب میکردید، اما در سال جاری با گوشیهایی از برندهای مطرح مواجه هستیم که سه، چهار و حتی 5 دوربین در پشت گوشی تعبیه کردهاند! از تغییرات در بازیگران بازار هم میتوان به شرکت «هوآوی» اشاره کرد. شرکتی که اولین گوشی لمسی خود را در سال 2009 معرفی کرد و توانست در سال 2018 از شرکت اپل در تعداد فروش دستگاه موبایل پیشی بگیرد. تمامی این اتفاقات تنها در عرض چند سال در بازار موبایل این حجم از تغییرات را ایجاد نموده است.
این شرایط مربوط به یک صنعت خاص نیست، البته که اعداد و ارقام این چنین تحولاتی در صنعت گوشی موبایل، در حد پنج یا شش سال است، اما هر صنعتی با چنین تغییرات بنیادینی، دیر یا زود، دست و پنجه نرم خواهد کرد. فرمول موفقیت (شاید بهتر است بگویم: بقا!) در این شرایط، یک کلمه است: چابکی.
ایجاد چابکی در سازمان، کلامی ساده و عملی دشوار است. یک سازمان چابک، همانند یک موجود زنده است؛ تکامل یافته با تغییرات محیطی و در تعامل همیشگی با عناصر اطراف به منظور بقا و حرکت به سمت تعالی. چنین سازمانهایی برای تحولات عظیم، مثل تحول دیجیتال، چندین قدم از سایر سازمانها جلوتر هستند. طبق گزارش مککینزی در سال 2018 [1]، سازمان چابک 5 ویژگی شاخص دارد:
- هدف مشترک در بین تمامی کارکنان سازمان
- شبکهای همکار از تیمهای قدرتمند
- چرخه تصمیمگیری و یادگیری سریع در تمامی سطوح
- کارکنانی پویا و تشنه پیشرفت
- به کارگیری اثربخش فناوری در سازمان
طبق گزارش دیگری از مککینزی [2] در سال 2018، رهبری و چگونگی تبیین فرهنگ توسط رهبر، مهمترین موانع تحول چابک در سطح سازمان هستند. در راستای چابک شدن سازمان -که پیشنیاز تحول دیجیتال است-، باید مدیریت از مفاهیم و شیوههای کاری چابک آگاهی داشته باشد، بدنه عملیاتی سازمان طرز فکر چابک داشته و بتوانند در عملکردشان، چابکی ایجاد نمایند و در نهایت، در سازمان از ابزارهای مختلف به منظور گذار از روشهای سنتی و به روش چابک استفاده گردد.
چنین تغییر فرهنگی در سازمان، زمانبر، دشوار و هزینهبر خواهد بود. اما سازمانها چارهای جز به وجود آوردن تفکر چابک برای بقا در عصر کنونی ندارند. تغییرات آن چنان سریع و گسترده است که زمانی برای انجام کارها به صورت آبشاری نیست. بلکه باید با چرخههای سریع بازخورد و تصحیح، از کمینه محصول به سمت محصول بهینه حرکت نمایند. تغییر نگاه رهبران سازمان در گرو توجه به موارد زیر خواهد بود. چنین افق گشاییهایی (پارادایم شیفت) میتواند سازمان را در مسیر چابکی به حرکت در بیاورد.
- ترویج نوآوری: گذر از ابهام ناپذیری به جستجوگری
تفکر سنتی، همیشه به دنبال موقعیتهای بدون ابهام بوده و تمامی تلاش و ظرفیت خود را معطوف شکست نخوردن و کنترل کامل مینماید. رهبران عصر دیجیتال نیازمند استقبال از عدم قطعیت و وجود ابهام در فعالیتهایشان هستند. چنین تفکری، شکست را هم مقدمهای برای پیروزی آتی میداند و با تلاش، دریافت بازخورد و اصلاح امور به سمت وضعیت ایدهآل حرکت میکند.
- ترویج مشارکت: از یکصدایی به تعامل مشتاقانه
در یک سازمان سنتی، دستورات از سطوح بالایی اعلام شده و سطوح عملیاتی موظف به انجام این اوامر بودند. سیلویی بودن کارها، یکی از ایرادهای بزرگ چنین سازمانهایی بود. اما این روش، ظرفیت بالای کارکنان بخشهای عملیاتی برای ابراز نظر، همکاری و مشارکت در فعالیتهای سازمان را از بین میرود. ایجاد بسترهای هم آفرینی (Co-creation) میتواند به آزادسازی این ظرفیت عظیم و اثربخشی در سازمانها کمک کند.
- ترویج ایجاد ارزش: از قحطیزدگی به وفور نعمت
در بازارهای سنتی، سناریوی قالب بر راهبردهای سازمان، عموماً «برد-باخت» بود. یعنی افزایش حجم بازار یک شرکت، بیانگر کاهش توانایی یک شرکت دیگر بود. به همین سبب شرکتهای سنتی، رقبایشان را تهدید میپنداشتند. اما در عصر جدید، با ایجاد مستمر بازارهای جدید، لزوماً موفقیت یک شرکت، بیانگر شکست یک شرکت رقیب نیست. «رقابت همکارانه»، یکی از استراتژیهای برنده برای سازمانهای نوین است. شاهد این ادعا، اپل و سامسونگ هستند که به ظاهر رقابت بسیار تنگاتنگی با هم دارند، اما در پشت این تعارضات، قراردادهای بسیار گران به منظور مشارکت و خلق ارزش حداکثری بین هر دوی این شرکتها وجود دارد.
تحول دیجیتال، نیازمند بازنگری، بازنشانی و بازطراحی تمامی ابعاد سازمان است. فلسفه تحول دیجیتال، توجه به محیط و ابزارهای موجود، و از نو ساختن سازمان با توجه به این موارد است. بدون فلسفه چابک، نمیتوان انتظار موفقیت چنین تحولی را در عصر پرشتابی کنونی داشت. به همین سبب میتوان گفت تا زمانی که فرهنگ چابک در یک سازمان عملیاتی نشده باشد، انتظار داشتن یک تغییر اساسی و مهمتر از آن، پایدار بودن این تغییر، بیهوده خواهد بود. پس در صورتی که مترصد تبیین سبد پروژههای تحول دیجیتال سازمانتان هستید، قبل از همه چیز، چابک ساختن سازمانتان را مد نظر قرار دهید.
سید مهدی حسینی نسب
منابع:
[1] https://www.mckinsey.com/business-functions/organization/our-insights/the-five-trademarks-of-agile-organizations
[2] https://www.mckinsey.com/business-functions/organization/our-insights/leading-agile-transformation-the-new-capabilities-leaders-need-to-build-21st-century-organizations