در بخشی از گزارش اخیر شرکت مایکروسافت پیرامون اقدامات تحول دیجیتال این شرکت (از اینجا دانلود کنید)، به درس آموختهها و توجهات مدیریتی برای اثربخشی سفر دیجیتال سازمانها پرداخته شده است. این نکات از مطالعه و تحلیل 175 شریک مایکروسافت حول این موضوع به دست آمده است.
از نظر مایکروسافت، موارد مطرح شده در این گزارش، نقشه راهی برای تمامی همکاران این شرکت در مسیر رهسپاری تحول دیجیتالشان خواهد بود. این سازمانها باید به 4 مؤلفه اصلی مطرح شده در این گزارش توجه ویژه داشته باشند.
ایجاد تعامل مشتاقانه با مشتریان
ابزارهای موجود در عصر دیجیتال این فرصت را برای سازمانها به ارمغان آورده تا بتوانند اقداماتی نو در زمینه جذب، نگهداشت و ایجاد وفاداری در مشتریان پیادهسازی کنند. مشتری محوری در بطن استراتژیهای تحول دیجیتال قرار دارد و سازمانهای نمیتوانند بدون نگاهی تازه به مشتریان، دستاوردی در این زمینه بیابند.
سازمانها باید از فناوریهای دیجیتال در زمینه اطلاعرسانی، دریافت نظرات و احساس مشتری نسبت به برند، شخصیسازی و ارائه خدمات متمایز به دستههای مختلف مشتری استفاده نمایند.
اقدامات تحولگرایانه پیرامون تحقق این اصل عبارتاند از:
– در تمام طول سفر مشتریان، با آنها (به صورت مستقیم یا غیر مستقیم) در تعامل باشید.
– سرمایهگذاریهای صحیح در حوزههای جذاب برای مشتریان داشته باشید.
– از ابزارهای فروش، بازاریابی و معرفی محصول/خدمت در شبکههای اجتماعی استفاده کنید.
– به منظور ارائه محصول/خدمت بهتر، شراکتهای استراتژیک تشکیل دهید.
توانمندسازی کارکنان
موفقیت طرحهای تحول دیجیتال در گرو ارتقا سطح دانش و توان کارکنان سازمان است. کارکنان به عنوان عامل اصلی سودآوری و ارزشآفرینی در سازمان، نیازمند اقدامات خاص هستند تا با افزایش مهارتهایشان، محصولات/خدمات جذابتری برای بازار ایجاد نمایند. یکی از اقدامات اولیه بسیاری از سازمانها در مسیر تحول دیجیتالشان، ارتقا سطح مهارتآموزی و ایجاد پلتفرمهایی برای آموزش مؤثرتر کارکنان میباشد.
همچنین ایجاد تیمهایی با تنوع رویکردی (ترکیبی از تخصصهای کسبوکاری و فنی) در بسیاری از عملکردهای سازمان، تأثیر به سزایی خواهد داشت. نوآوری سازمانی و بسترهای مدیریت آن از دیگر مقولههای قابل اهمیت میباشد. سازمانهایی بهترین تجربه کارکنان را رقم میزنند که از تیمهای سیلویی فاصله گرفته و گروههایی چابک، اما همه فن حریف در داخل سازمان ایجاد نمودهاند.
اقدامات تحولگرایانه پیرامون تحقق این اصل عبارتاند از:
– تمرکز سازمان در جذب و پرورش استعداد به منظور راهبری پروژههای اصلی باشد.
– استفاده از ابزارهای مشارکت و همکاری سازمانی در اولویتهای واحدهای مربوطه قرار گیرد.
– فرهنگی را ترویج کنید که در آن، آموزش و مهارتآموزی از لایههای بالای سازمان مورد حمایت قرار گیرد.
بهینهسازی عملیات
مسیر تولید ارزش برای مخاطبان یک سازمان، از مهمترین حوزههایی است که تحول دیجیتال در آن تأثیر شگرف خواهد گذاشت. سازمانها در فرایندهای عملیاتیشان، هر چقدر که چابکتر و دیجیتالتر باشند، خروجی باکیفیتتری خواهند داشت. اهمیت چابکی در این مسیر آن است که به کسبوکارها اجازه میدهد تا با سرعت بیشتری، پروتوتایپهای مختلف را پیادهسازی کرده و ایدههای مختلف را مورد آزمایش قرار دهند.
همچنین دیجیتالی بودن عملیاتها به معنای خودکار سازی فرایندهای مختلف سازمانی میباشد که ابزارهای فناورانه در این بخش به کمک سازمانها خواهند آمد.
اقدامات تحولگرایانه پیرامون تحقق این اصل عبارتاند از:
– بازمهندسی فرایندهای عملیاتی را در اولویت کاری خود قرار دهید.
– تمرکز خود را بر فرایندهای اصلی و درآمدزا معطوف کنید.
– با نگاهی نقادانه، فرایندهای اضافی را حذف کنید.
– از داده و داشبوردهای هوش تجاری برای مدیریت وضعیت فرایندها و عملیات سازمان استفاده کنید.
بازآفرینی محصولات
در دنیای که رقابتها به بالاترین سطح و سریعترین نحو ممکن در حال انجام است، و با توجه به ظهور فناوریهایی که با سرعت صنایع مختلف را در مینوردند، داشتن محصولی با ارزش پیشنهادی متمایز، یکی از الزامات بقا در عصر دیجیتال (خلاصه کتاب داروینیسم دیجیتال را از اینجا مطالعه کنید) است.
سازمانها باید در کنار ارائه ارزش خاص به مشتریان، رویکرد نوآوری و تولید محصولات جدید را هم در خود ایجاد کرده و با راهاندازی سازوکارهای حمایت از نوآوریهای این چنینی، مدت زمان رساندن ایده به محصول عملیاتی را به طرز چشمگیری کاهش دهند.
اقدامات تحولگرایانه پیرامون تحقق این اصل عبارتاند از:
– محصولات خود را با مدل کسبوکاری سازمان منطبق کنید.
– بر روندهای بازار نظارت دقیق داشته باشید و در زمان مقتضی، نمود این روندها را در محصولات خود ایجاد کنید.
– برای سرمایههای فکری برنامهریزی کنید.
– در فرایند تبدیل ایده به محصول، از ابزارهای دیجیتالی بهره بگیرید.